۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

در دفاع از نوید خانجانی و کمیته گزارشگران حقوق بشر




چند روزی است که وبلاگی با نام "دست نوشته های یک خادم" (طبق روال، بی نام و نشان و تازه تاسیس) شروع به توهین و اتهام زنی علیه یکی از دوستان قدیمی و صمیمی من، نوید خانجانی و برخی از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر  با عناوین کرده است. در ایران، عادت کرده ایم به این گونه نوشته ها. برای من این نوشته ها همیشه حکم طنز تلخ را داشته، درست است که باعث خنده ام می شوند این گونه تخیلات، ولی دید تاریک نویسنده آن ها برایم دردناک است. بنویسی و صفحه سیاه کنی تا پول درآوری به قیمت آبروی مردم؟ آن قدر این دیدگاه سخیف جلوه می کند که سعی می کنی بخندی و بگذری تا این سخافت دامانت را نگیرد. 

تنها دلیلی که برای نوشتن این مطلب دیدم توهین به فعالیت های فردی بوده که رفتارش در زمینه حقوق بشر ایران کاملا روشن بوده و خود از نزدیک شاهد بسیاری از این فعالیت ها بوده ام . همچنین جریحه دار شدن احساسات کسانی که به نوید خانجانی ، کمییته گزارشگران و فعالیت های حقوق بشری در ایران تعلق خاطر دارند. برایم احساسات انسان ها با ارزش ترین است، بدون شک. 

در نوشته ای که هفته قبل با نام "کمیته گزارشگران حقوق بشر و حامی بهایی" در وبلاگ ذکر شده منتشر شد، اولین نکته ای که جلب توجه می کند، تلاش زیاد نویسنده (یا نویسندگان) این مطلب برای پنهان کردن فعالیت اصلی نوید خانجانی در زمینه "رفع محرومیت از تحصیل" در ایران است. نویسنده در مطلب خود هیچ اشاره ای به این نکته نمی کند که نوید همیشه به عنوان "فعال حق تحصیل" شناخته می شده و می شود و با ارائه مطالب پراکنده، بی ربط با یکدیگر (حتی متناقض) و اغراق در آن ها، ذهن خواننده را از دلیل اصلی فعالیت های او (رفع محرومیت از تحصیل) دور کند. پا فشاری بر عبارت "فرقه ضاله بهاییت"، معشوقه خواندن شیوا نظر آهاری (برای نوید)  و کم دانستن حکم 6 سال زندان در تبعید وی! و موارد این چنین، در راستای همین پراکنده گویی هاست. 

تنها اشاره به یک نکته از تناقض گویی های این نوشته، مشتی است از خروارها دروغ.

نویسنده در جایی می نویسد "نوید خانجانی با داشتن 23 سال سن، در بین بسیاری از کارمندان این وزارت [وزارت اطلاعات] نفوذ داشته، به طوری که از بازجویی های دیگر اعضای کمیته اطلاع پیدا کرده و حتی از تاریخ و ساعت دستگیری خود مطلع بوده است." اما نویسنده فراموش می کند که در چند سطر قبل نوشته : "هنگام بازداشت وی [نوید خانجانی] توسط نیروهای امنیت سپاه مقادیری تجهیزات امنیتی از منزل شخصی وی کشف و ضبط می گردد." سوالی که پیش می آید آن است که چگونه این نوید خانجانی سیاست مدار و" مرموزی که در نوشته توصیف شده و هیچ کس حتی دوستان نزدیکش نمی دانند زبان آلمانی و فرانسه را در کجا آموخته (و حتی نمی دانند آموخته!)، این چنین و با اطلاع از زمان دستگیری خودش، تجهیزات امنیتی که داشتنشان  "از مصادیق بارز جرم محسوب می شود" را در منزل نگه می دارد. و جالب آنکه نه تنها این مدارک بلکه هر گونه مدرکی که نویسنده در این نوشته از آن صحبت می کند مفقود شده و نویسنده نمی تواند آن ها را بر ملا کند. 

نوشتن از تمام اشتباهات نگارشی، مفهومی و حتی املایی این متن چند برابر نوشته اصلی خواهد شد پس در ادامه تنها متنی از مختار شاکریان، یکی از دوستان من و نوید خانجانی را قرار داده ام، واضح بودن احساسات مختار همیشه برایم زیبا بوده. 


این روزها به صورت مداوم شاهد حملات شدیدی بر ضد نوید خانجانی و خانواده  وی هستیم. حملاتی که می تواند بی ارتباط با نزدیکی تاریخ برگزاری دادگاهش نباشد. دیگردر این چند ساله عادت کرده ایم که هر کس کوچکترین تلاشی برای احقاق حق خود و یا دیگران انجام دهد، از سوی افراد ناشناس، متهم به بر هم زدن نظم، تشویش اذهان عمومی، جاسوسی برای دول خارجی، نفاق، افساد فی الارض و ... شود.
بخشی از امنیت ملی در این است که فضای شایعه پراکنی و افترا وجود نداشته باشد، ولی می بینیم که به راحتی انواع تهمت ها به افراد زده میشوند و کسانی که خود را حافظ امنیت ملی می دانند اقدامی در این مورد انجام نمی دهند.
چیزی که توجه مرا در متن این دو مقاله که علیه نوید نوشته شده به خود جلب کرده، حسادت شدید نگارنده به وضع مالی خانواده خانجانی است. به طوریکه به تمول خانواده خانجانی مرتبا اشاره می شود و این جای تعجب دارد که عده ای این قدر نسبت به اموال افرادی که بارها وبارها طعم مصادره را چشیده اند، از کار و شغل و حقوق اولیه خود محروم شده اند، چشم طمع دارند.
بس است دیگر این همه افترا. کمی به انسانیت باز گردیم و به جای شایعه پراکنی بر علیه افراد،به این باور برسیم که فارغ از دین و قومیت، همه ما ایرانی هستیم و سزاوار داشتن زندگی بهتر. 

 مختار شاکریان
28 مهرماه 1389

نوید در هنگام دستگیری لبخندی زد که ثبت شد و هر کسی معنایش را نمی فهمد. لبخندت برای ما جهانی شد

۶ نظر:

  1. مرسی از روشنگری ای که انجام دادی. گرچه برای اکثر افراد این مطالب مسلم و مبرهن است، ولی دوباره گفتنشان هیچ وقت خالی از فایده نیست.

    پاسخحذف
  2. واقعا برای شما که خودتان را به کوری زده اید متاسفم! هر آدم عاقلی که کمی در جریان مسائل پشت پرده و شیرین کاری های آقای خانجانی باشد می داند که آن وبلاگ را خود ایشان درست کرده اند... دلیلش را هم خودش میداند... خجالت هم خوب چیزی است... البته اگر بکشید جناب پویان خان!

    پاسخحذف
  3. اين آقا يا خانم ناشناس حرف دل بنده را زدند كه امروز چندين بار آمدم بنويسم اما پشيمان شدم.حرف براي گفتن بسيار است،تنها اين را بگويم كه از ديد من، صرفا ادعاي فعال حقوق بشر را داشتن-چيزي كه امروز خريدار زياد دارد و شديدا مد شده است- كافي نيست!بايد آن را در اعمالمان نشان دهيم.آيا جز اين است كه ايشان چندي پيش قلم در دست گرفتند و به شخصيتهاي سياسي توهين كردند؟جالب است،اينگونه مي خواهيم وحدت ايجاد كنيم؟بله ايشان در دايره ي قدرتشان كه همان قلمشان بود ظلم كردند،خدا را شاكرم كه بيش از اين قدرتي ندارند!!!

    پاسخحذف
  4. دوستان مثل اینکه مطلب نوشته شده را درست مطالعه نفرمودید، بنده عادت ندارم به افراد ناشناس پاسخ دهم. حتی می شود حدس زد یک فرد (ناشناس) این دو مطلب را نوشته است.
    در هر صورت اگر بحث بر سر خجالت باشد به نظر می رسد نویسنده مطلب اول خودش از زدن حرفهایش خجالت می کشیده که به صورت ناشناس مطلب نوشته، که حق هم داشته اند.
    در مورد نوشته دوم هم عرض می کنم، شما اگر می خواهید در مورد ظلم و ستم صحبت کنید و از آن پرده برداری کنید، ابتدا کمی جرات نشان دهید و با نام بنویسید. اولین خصوصیت مثبت نوید خانجانی جرات در ابراز عقیده اش است که به نظر می رسد شما فاقد آن هستید.

    پاسخحذف
  5. کور بودن به از بینای نادان
    در جواب ناشناس هایی که جرأت گذاشتن کامنت با اسم خودشان را ندارند باید عرض کنم که خجالت را شما باید بکشید که حسادت وجودتان را فرا گرفته است و دغدغه تان این است که شما را هم با نام فعال حقوق بشر بشناسند ولی از پوچی تفکرات و نیت تخریب دیگران همان نام ناشناس برازنده تان است. حسادت کنید به همان قلمی که نویدها در دست دارند و برای احقاق حق از آن استفاده میکنند. شما هم قلم به دست بگیرید اگر ادعایی دارید. اگر جرأت سوال کردن از شخصیت های سیاسی دارید. مگر امسال خادمین نظام باشند که شما بتوانید با آنها هم نظر باشید و به همان راه و روش قلم به دست بگیرید.
    ظالم امثال شمایید که از همه جا بی خبر و از روی حسادت که خاصه ی افراد ترسو و بی جرأت است چنین نظرات بیهوده و بی محتوایی می گویید. ننگ بر تفکر پوچ تک بعد بینی!
    و حیف از قلمی که برای امسال شما به حرکت آید!
    باشد تا خداوند شمارا هدایت کند..

    پاسخحذف
  6. مثل اینکه خیلیهابانظرناشناس موافق هستندمن هم موافقم ولی نه به این شدت اولاتوهین کردن کارخیلی ساده ایی هست و نیاز به شجاعت ندارد شایان جان شجاع کسی هست که با احترام جواب میدهد وبتواند با احترام و منطقی جواب مخالقین خودرابدهدمن به فیس بوک نویداومدم ویک بیان از حضرت ولی امرالله نوشتم بخاطر نوشتن این بیان نوید منو از فیس بوک حذف کرد که البته این نظر شخصی خودش بودوجای گلایه نداردولی کسی که خودش تحمل انتفادو مخالفت را ندارد حق نداردباکسی مخالفت کندانصاف داشته باشید چنین کسی چطورمیتواندحرف ازحقوق بشروازادی بیان بزنددر ضمن شایان جان فعال حقوق بشر بودن نه سواد میخواد نه مدرک و نه پشتوانه ایی که کسی نتواند عضو شود پس اگر کسی عضو نشده دلیل بر ناتوانی ایش نبوده است و باید این را قبول کنید قلم نوید خیلی تند و زننده و توهین آمیز هست من این را بارها شخضا بهش گفتم همینطور که پویان را بخاطر قلم لطیفش تشویق کردم پس شما هم اگر کسی را پیروی میکند کور کورانه پیروی نکنید

    پاسخحذف

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.