۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

اعتراض به درج مذهب «اسلام» در کارت کنکور سراسری سال 1390

درج مذهب «اسلام» در کارت شرکت در آزمون سراسری امسال برای داوطلبین بهایی از سوی سازمان سنجش و آموزش کشور را تنها می توان به یک دلیل دانست؛ «تبعیض تحصیلی بیشتر برای بهاییان در ایران»
مطلب بر سر شرکت یا عدم شرکت داوطلبین بهایی در جلسه کنکور سراسری نیست. تمام داوطلبین ورود به دانشگاه های کشور با هر گونه دین و عقیده ای حق دارند که برای ورود به دانشگاه ها در شرایط مساوی با دیگران تلاش کنند و در جلسه کنکور شرکت نمایند و نباید این حق را از خود صلب کنند. نکته اصلی اینجاست که چرا سازمان سنجش و آموزش کشور در کارت ورودی داوطلبان بهایی و دیگر داوطلبین دگراندیش به جای ذکر «پاسخگو به معارف اسلامی»، مذهب آنان را «اسلام» ذکر کرده است؟ در حالی که در فرم درخواست کارت کنکور از داوطلب «پاسخگویی به معارف دینی» پرسیده شده و در مورد عقیده آنان هیچ سوالی وجود نداشته است.
بی شک هنگامی که داوطلبین بهایی و دگراندیش با قبول مذهب «اسلام» در کارت ورودی خود و بدون اعتراض به آن، در جلسه کنکور حاضر شوند این مطلب در اعلام نتایج اولیه و نهایی کنکور تکرار خواهد شد و داوطلبین به صورت «لفظی» این مطلب را می پذیرند که به غیر از «اعلام مذهب اسلام» راه دیگری برای ورود به دانشگاه های کشور را ندارند، حتی اگر خود به چنین نکته ای اعتقاد نداشته باشند. از سوی دیگر سازمان سنج و آموزش کشور که در 7 سال گذشته نشان داده تمایلی به پذیرفتن بهاییان به دانشگاه ها ندارد و از روش های مختلف برای «قبول نشدن» بهاییان در دانشگاه استفاده می کند، این حق را برای خود قائل می شود که با روش هایی چون نقص پرونده، عدم اعلام نتایج کنکور و حتی شیوه هایی عینی تر از ورود بهاییان به دانشگاه های کشور جلوگیری کند. از سوی دیگر دانشجویان بهایی و دگراندیش نیز بیش از پیش با خطر اخراج از دانشگاه ها «به علت اعتقادات» خود مواجه خواهند شد.
داوطلبین بهایی به راحتی می توانند به ذکر مذهب «اسلام» در کارت ورود به آزمون سراسری خود  در روز چهارشنبه 8 تیرماه اعتراض کنند. این نکته ای است که به صورت صریح در «بند الف از شماره ی 2» دفترچه راهنمای کنکور ذکر شده است. پس آن ها باید از حق قانونی خود برای این اعتراض استفاده کنند تا در مراحل بعدی ورود به دانشگاه نه تنها از گسترش روند محرومیت از تحصیل خود جلوگیری کنند بلکه آن را محدودتر نمایند.
از نظر من به عنوان یک فعال حق تحصیل در اینجا لزوم تشکل های مستقل دانشجویی برای اعتراضات به این تبعیض ها و پیگیری جریانات اهمیت حیاتی می یابد. اعتراض به هرگونه تبعیض و محرومیت تحصیلی بدون هماهنگی و اتحاد محرومین نه تنها بی نتیجه خواهد بود بلکه می تواند باعث تضعیف بیشتر قشر محروم از تحصیل گردد. پس محرومین از تحصیل بهایی باید به این نکته واقف باشند که با همراهی یکدیگر و اتحاد در تشکل های مستقل دانشجویی نه تنها می توانند صدای اعتراض و محرومیت خود را بلندتر کنند بلکه راه رسیدن به حق تضییع شده خود را به صورت سیستماتیک و با استفاده از تجارب دیگر همراهان خود تسهیل نمایند.