بی خیال وزن و قافیه
و این نوشته
بهمن نسل ها را دود می کند
و هنوز
پیرمردی که با دوچرخه آمده
به عشق 57 زنده است
مثل تو.
بی خیال آزادی
ناموس و غیرت و وطن،
بی خیال
شاهنامه مثل رستم و سهراب بر باد رفت
آن ها شعر بودند
بدبخت ما که نان را دادیم!
حرف های ایرج قصه است
بلند کردن را بچسب
زنده باد فتحعلی شاه!
بی خیال حافظ و سعدی
آن ها غنایی گفتند
بچه را که فحش می دهدعشق است.
و موتوری که همیشه دنبالش بوده است،
سعدی هم وقتی موتوری بوده
مثل حافظ ،
بی خیال فصل سرد فروغ
حالا زن ها می گردند
کجا گرم تر است،
تو بوی سیگار می دهی !
راحت بگویم
شعرهای این دیوانه ها به ما چه؟
خانه بر سرمان خراب شده،
تیمارستانی پیدا کن
سرم ضربه خورده
ها؟ نفهمیدم چی شد!
پاسخحذفبی خیال بانو
پاسخحذفای بابا... سرت ضربه خورده !
پاسخحذفey baba heyyy...jalal khalegh!!good..:)
پاسخحذفوقتی "فردوسی" همه را یاد دلار می اندازد
پاسخحذف"سعدی" یعنی کوچه برلن و لباس زیر
"مولوی" برابر است با بورس پلاستیک و لوازم یدکی
"حافظ" هم مشهور است به دنیای الکترونیکی ها
...
و "آزادی" و "انقلاب" یعنی خون
مگر می شود پویان را توجیه کرد که حق ندارد؟
پویان پویان پویان!
پاسخحذف