۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

آناکارنینا

رنجشت از چیست؟

این همان راهت کنون

انتخابت ، تصمیمت ، سرنوشتت

در هوای سینه ات اشکیست مالامال

صدای زجّه ی روحت

می نوازد گوش شب را

می کشد بر پرده ذهنت چنگ و می رود آرام در قلبت

بخواب آرام

رفت دیگر

رفت دیگر

آنکه قلبش

گفت قصّه

لالایی ِ خوش

هر شب

بر تنهایی و غوغای بالینت

و می خفتی چنین مظلوم

در پس دیوار عشقش

نمی دانی کنون

چرا خاموش گشته آن صدایش یا نگاهش؟

زدی خنجر!

به پهلویش

در قلبش

نرم و آرام

و تو در حسرت حتی هم آغوشی،

یا بوسه ای از او

در یک شب.

رنجشت از چیست؟

از همان روز نخستت

که می پیچید آوایش،

در تنت

در بسترت

گرم و مهرانگبز

"آناکارنینای من"

خوب دانستی

می کنی آخر چنین

می رسد این روز

این لحظه

که میریزی برایش قطره ی اشکت

نرم نرمک

سرد ِسرد

در کنارت بود و

می جوشید از هوس

افکارت

سرو پایت

بود ذهنت از فکر دیگران غوغا

روی قلبت بود هر لحظه به هر سو

در کنارت بود.

رنجشت از چیست؟

نبوسیده لبش حتّی فقط یک بار

کشتی، سوختی، سوزاندی فروغش را

صدایش را، تنش را

لحظه های عاشقانه ، سرنوشتت را

رنجشت از چیست؟

می رسد اکنون صدایش

باش آرام

بسپار گوشت را

می رسد اکنون صدایش؟

صوت درد آکند آن قطارت

آهنین غولت

که دادند دهشتناک نامش را هوس

دود می ریزد از خویش و می آید غرّان به سویت

خرد خواهد کرد

استخوانت را

تنت را،

زیر چرخ و بانگ رسوایی

عاقبت آرام می گیری

آرام می گیری

خواهی خفت

با این صدا

پس بخواب آرام

نیست دیگر هیچ در پشت نگاهت

و نکن فکرت که دیگر

رنجشت از چیست؟

14 آذر 88 با الهام از شخصیت داستان آناکارنینا اثر تولستوی

۵ نظر:

  1. bavaram nemishe ino to neveshti! kheyli malmoos bud hesesh va che theme zibayee ro ham entekhab kardi :) hugggg

    پاسخحذف
  2. با اینکه این کتاب رو نخوندم ولی فوق العاده نوشته بودی به قول پویا راست میگه واقعاً می شد حسش کرد. آفرین بابایی

    پاسخحذف
  3. بچه جون خب بود. تصویر سازیات بهتر شده کاملا مشخصه

    پاسخحذف
  4. این کتاب را من 3 مرتبه در سه دوره متفاوت خوانده ام در این داستان قدرت و عظمت قلم تولستوی را میشه احساس کرد و این شعر هم زیباست «آنا یک نمونه زن است که یا باید بی عضق زندگی آرام داشته باشد واگر عاشق شد باید خرد بشه " واقعا چرا عضق برای زنان خرد کننده است ؟؟

    پاسخحذف
  5. مایا عزیز، مرسی از نظرت، در مورد سوالت که "چرا عشق برای زنان خرد کننده است؟" جواب دقیقی نیست، ذهن من هم مانند ذهن تو درگیر این سوال بوده و هست، یکی از دلایل نوشتن این "مثلا شعر" هم همین بوده، شاید دلیل اصلی این سوال در روحیاتی باشد که زنانه نامیده می شود اما زنانه نیست، بلکه بیشتر ضعف است.

    پاسخحذف

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.