۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه

روز بعد از کودتا


همیشه به روز بعد از کودتا نزدیک ترم، به روزهای بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 نزدیک ترم، تا به خود روز کودتا. شاید به این دلیل که داستان زندگی ام به روزهای بعد از آن اتفاق (کودتا) نزدیک تر است تا خود روز اتفاق. وقتی که می آیی و از همه جا بی خبر می بینی اتفاقاتی افتاده که نباید می افتاده، کوتاهی و خیانت هایی شده که نباید می شده و من از همه جا  بی خبر و دور از آن اتفاق، فقط باید به تاریخ نگاه کنم و تبعاتش را تحمل کنم. سخت تر از همه این است که نمی توانی آن اتفاق را جبران کنی، دستت به آن اتفاق نمی رسد تا جلویش را بگیری. اتفاقی که زندگی ات را، نسلت را و ملتت را تباه کرده و خوب می دانی از این اتفاق ها در تاریخ مملکتمان کم نداریم.
همیشه در 29 مرداد عادت کرده ام به نوستالژیک شدن، انگار که همین دیروز بود که قهرمان ملیم در طهران تنها شد. در طهران بازداشت شد و در طهران آرمان هایش از دست رفت. و هنوز هم کشورت از نادانی و بی تفاوتی مردمت رنج می کشد، از قدرتنمایی اوباش و از سکوت و کم بودن بزرگان. هنوز هم کشورت بازیچه دست دیگر کشورهاست (یکی بخواند استعمار یکی بخواند استکبار، اسمش مهم نیست).
گاهی دردها از میان روزها و حوادث راهشان را به درون قلبت باز می کنند. گاهی رنج های کسانی مثل خودت از میان روز ها و صفحه های تاریخ به تو می رسند. انگار تناسخی رخ داده. به بعضی شخصیت ها چنان نزدیک می شوی که نمی توانی خودت را از آن ها تفکیک کنی. اندیشه های گذشته از همه چیز بیشتر معنی می شوند. گذشته از تمام حال و آینده ات پررنگ تر می شود. گذشته ای که می دانی دائم در حال تکرار است.
فضا همان فضاست، می دانی که چیزی عوض نشده، انگار زمان ایستاده و همیشه 29 مرداد سال 32 است. انگار همیشه وسط میدان بهارستان زیر مشت و لگد جاهلان مزدور بودی، انگار همیشه غرور ملیت را استبداد (از هر نوعی که دوست داری) زیر تیغ آفتاب مردادماه له کرده، انگار همیشه باید یک سری باشند که جیره خور خارجی ها شوند و انگار همیشه پول نفت ملی شده ات را خورده اند و هیچ وقت این ایران دموکراتیک نمی شود.
در این روز من فقط به خستگی دکتر مصدق فکر می کنم. به خستگی از مردمی که برای آن ها همه کار کرد و آن ها در مقابل برایش سکوت کردند. وقتی این روز به آخرش نزدیک می شود تنها یادم می ماند که آن قهرمان ملی همیشه مبارزه کرد و هیچ وقت سر خم نکرد. آن مرد محبوب دوران کودکیم، هیچ وقت در روزهای خستگی و ناامیدی از دفاع از حقوق کشورش و مردمش کوتاهی نکرد.

29 مردادماه 1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.