۱۳۹۱ تیر ۲۶, دوشنبه

آرتین، پدر و مادر ندارد



وقتی کامران رحیمیان بازداشت شد، آرتین حق با پدر بودنش را از دست داد. وقتی دیروز فاران حسامی را بازداشت کردند، آرتین حق با مادر بودنش را از دست داد. و من از امشب کابوس می بینم که فردا آرتین کودکی از دست رفته اش را از من  طلب کند. من فرزندان نسرین ستوده، نرگس محمدی و دیگر فرزندان ایران زمین را می بینم که هر روز با پدر و مادرهای نداشته به من خیره می شوند. 

کاش داستان اینجا تمام می شد، اما امروز ژینا با مادر نداشته اش، منتظر است تا حکم پدرش، کیوان رحیمیان اجرا شود. ژینا این روزها باید  منتظر باشد تا پدر نداشته باشد.
و من در خود خراب شده بارها شعر محمود دولت آبادی را با خود تکرار می کنم

ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل تو را آزاد، آباد و سربلند،
با چشمان باور خود خواهند دید؟
ای مادر، ای ایران! جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟
چشمان ما به راه عافیت تو سفید شد.
ای ما نثار عافیت تو.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.